زمزمه های یک شب سی ساله
شماطه های لنگ گذر های پیش وپس ! ! تاریخ انقضای غزلهای نیمه شب
تو مانده ای میانه ی فردای پیش وپس
مهتاب تب زده به تماشای گرگ ومیش
یوسف فروشی دل رسوای پیش وپس
ماتم نگیر حال بدت خوب می شود
زنجیری شفاعت لیلای پیش وپس
سر به جنون گذاشتنت هم مصیبت است
افتاده پای لنگ به صحرای پیش و پس
این کوره راه پرت ،به جایی نمی رسد
دروازه های بسته ی دنیای پیش وپس
پایان نظم های نوین جهانی ات
آغاز کودتای رعایای پیش وپس
در یک طرف بهانه ی خوش بودن محال
در یک طرف ستون من و مای پیش و پس
تمدید اعتبار مدارای پیش وپس
از هر چه هست ونیست فراری مشو دمی
بنشین عزیز من به تماشای پیش وپس
دنیا اگر چه وفق مرادت نمی شود
غمگین مباش مرد گذرهای پیش وپس
ی
قالب : پیچک |