سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

 

چند تا عکس یادگاری ... با یه بغض و چندتا نامه


چند تا آهنگ قدیمی ... که همه دلخوشیامه

آینه ای که روبه رومه ... غرقه تو بهته یه تصویر

بارونای پشت شیشه ... من و تنهایی و تقدیر

 

دست من نیست  ،  نفسم ،  از عطر تو کلافه میشه


لحظه ای که  ،  حسی از تو  ، به دلم اضافه میشه

باورم نمیشه اما ... این تویی که داره میره

 

خیره میمونم به چشمات ... حتی گریم نمیگیره


چشمای مونده به راهو ...  شبه تنهایی و آه و ... یه دل بی سر پناه و ... من و خونه

ساعت های غرقه خواب و ... این منه بی تو خراب و ... یادت هرگز نمیمونه

 

دست من نیست  ،  نفسم ،  از عطر تو کلافه میشه


لحظه ای که  ،  حسی از تو  ، به دلم اضافه میشه

باورم نمیشه اما ... این تویی که داره میره


نوشته شده در سه شنبه 92/11/15ساعت 8:33 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک