سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

 

 

.......

مسافر دری را که به نور ماه  

روشن بود کوبید و گفت:

_ آیا کسی در خانه هست؟

.... اما هیچکس پایین نیامد

هیچ کس از دریچه پربرگ خم نشد......

وسر خود را بالا کرد گفت :

به ایشان بگو من به قول خود وفاکردم و آمدم

اما هیچکس جواب من نداد.....

 

 

 

 

 


نوشته شده در یکشنبه 92/10/29ساعت 2:29 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک