سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله


 

کجا بودم ، صدات پیچید  ...  صدای آشنات پیچید
چشات معلوم نبود امّا   ...  تو گوشم، خنده هات پیچید  


چقدر عاشق شده بودم   ...  چقدر عطر تو پیدا بود
نمیدونم کجا بودم   ...  شاید آخرِ دنیا بود


شایــد آخرِ دنیا بود!
کجاای رویاهام بودی  ...  چقدر تو خاطرم بودی
کنارِ بغض هر روزم   ...  کنارِ پنجرم بودی


کجایِ قابِ نمیروزم   ...  تو خورشیدم شده بودی
رو زخمِ بی کسیِ من   ...  بازم مرحم شده بودی


کجا بودم ، چه احساسِ   ...  قشنگی، تو دلم داشتم
تمام هست و نیستم رو   ...  تو آغوشِ تو میزاشتم


هوا ، بویِ تورو میداد   ...  از عطرت، عاشقی پر بود
نمیدونم ، کجا بودم   ...  برام دور از تصور بود
برام ، دور از تصور بود



نوشته شده در یکشنبه 92/10/29ساعت 2:25 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک