سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

    

کافه و بستنی و دود بلند سیگار

گریه و همهمه در تنگِ غروبی غمبار


فال حافظ؛ وَ تو که ناز برایم خواندی

با دلم راه میامد دلت آن روز انگار


شیطنت های تو و کودکی گمشده ام

زیر خرواری از این خاطرهای آوار


من و تو؛ پارک؛ خیابان؛ ماشین

یادت هست ای همه هستیِ این شاعرِ زار


آه! امشب همه ی خاطرها اینجایند

و فقط جای تو خالی است دراین شادی زار



نوشته شده در شنبه 92/9/30ساعت 6:35 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک