سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

    

با من بمان، با من که تنها ماندم ای شعر

با من که در این واژه ها جا ماندم ای شعر


«آ» گفتم و آغاز شعرم که رقم خورد

در اولین حرف الفبا ماندم ای شعر


دیروز فکر و ذکر من وزن غزل بود

امروز در فقدان معنا ماندم ای شعر


رفتم ولی با ردپایی تلخ و کمرنگ

در انعکاس این صداها ماندم ای شعر


در لابه لای سطرهای گنگ و مرموز

سربسته همچون یک معما ماندم ای شعر


چون قایقی متروک که در گل نشسته

بی بهره از امواج دریا ماندم ای شعر


از کوچ پاییز پرستوها بریدم

با بال های خسته ام واماندم ای شعر


می خواستم با من بمانی، تا که گفتم

با من بمان ؛ در واژه ی «با» ماندم ای شعر


نوشته شده در شنبه 92/9/30ساعت 6:32 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک