سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

 

او هم دچار نکبت قانون باغ بود
یعنی که سیب سرخ نصیب چلاق بود

آخر کجای مزرعه می شد امید کاشت؟
جایی که در لباس مترسک کلاغ بود

دهقان که مُرد، مَرد فداکار قصه‌ها
اما قطار ما به امید چراغ بود

تا ریشه سوختیم و خبر هم نداشتیم
تنها "نگاه" عامل این احتراق بود

حاجت به عذرخواهی چشمان او نبود
اینها تمام حاصل یک اتفاق بود


نوشته شده در چهارشنبه 92/5/9ساعت 6:3 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک