سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

از چشمهایت می شود فهمید حالت را
دزدیده اند انگار از تو هر دو بالت را

آهسته پرسیدم که دردت چیست تو گفتی
عاشق شدی، از دست دادی جان و مالت را؟

آیا شده در ذهن تو او مال تو باشد
اما نگه داری برای خود خیالت را

بی حوصله باشی و دیوان را بگیری دست
نیت کنی او را بگیری باز فالت را

حافظ بگوید غم مخور او باز می آید
با این خیال خوش بسازی چند سالت را

آخر بفهمی بی صدا و بی خبر رفته
بر باد داده آرزوهای محالت را؟

هرکس نمی فهمد چه رنجی می کشی اما
از چشمهایت می شود فهمید حالت را



نوشته شده در چهارشنبه 92/5/9ساعت 6:1 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک