زمزمه های یک شب سی ساله

رگ خواب این دل ، تو دست تو بوده

ترک های قلبم، شکست تو بوده

منو با یه لبخند ، به ابرا کشوندی

با یک قطره اشکت ، به آتیش نشوندی

مدارا نکردی ، با دل واپسی هام

نگو که گرفتی ، غم بی کسیمو

با این آرزویی ، که بی تو محاله

یه شب خواب آروم ، فقط یک خیاله

چقدر حیفه این
عشق ،همین جورهدر شه

یکی از من و تو ، بره در به در شه

باید سر کنم با ، همین جای خالیت

حالا تو نبودم ، بگو در چه حالی

مدارا نکردی ، با دل واپسی هام

نگو که گرفتی ، غم بی کسیمو

با این آرزویی ، که بی تو محاله

یه شب خواب آروم ، فقط یک خیاله


نوشته شده در چهارشنبه 92/5/9ساعت 5:42 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک