سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

 


هم پرسه کابوس همراه بیراهه 

هم بستر مرگم این آخرین راهه 

 

آلوده ی دردم در حسرت امید 

نفرینیه بغضم دنیایی از تردید

 

من تو هجوم شب تصویری از دودم

در امتحان عمر مردود مردودم

 

هر لحظه میمیرم هرلحظه میمونم

زنده م یا مرده اصلا نمیدونم

 

بازیچه ی بغضم بازیچه ی دردم

یک عمر دنیامو با مرگ حس کردم

 

درها همه بسته با من همه دشمن

کابوس ملموسم اینجا همینم من

 

من تو هجوم شب تصویری از دودم

در امتحان عمر مردود مردودم

 

هر لحظه میمیرم هرلحظه میمونم

زنده م یا مرده اصلا نمیدونم

 

دم رفتنت گرچه میسوختم

نمیخواستم حس کنی سوزمو

نه تنها خودت هیچکس هیچوقت

نمیفهمه احساس اون روزمو            

 

 

گه این اسمش بهاره و قراره

که از تو خبری برام نیاره     

نمیخوامش

 

اگه این اسمش بهاره و قراره

بیشتر از ابرهای اون دوتا چشم من بباره  

     نمیخوامش

 

عیدو بی تو نمیخوام رخت های نو نمیخوام

 سال تحویل که هیچ، دنیا رو بی تو نمیخوام

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 92/4/12ساعت 8:43 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک