سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

 

 

 

 

حوا، بهشت، پرده ی اول: درخت سیب 

آدم نشسته در وسط صحنه، بی شکیب


پروانه ای شبیه غزل از نگاه او 

پر می کشد به سمت گلی عاشق و نجیب


نام تو چیست ای گل صد جلوه ی قشنگ؟ 

نام تو چیست ای غزل بکر و دلفریب؟


من می شوم قسم به خدا عاشق شما 

در صحنه های بعدی این قصه عنقریب 

*** 

حوا، بهشت، پرده ی دوم: صدای باد

شیطان پرید در وسط صحنه، نانجیب


شیطان؟! ولی اجازه ی بازی ندارد او

آدم به خشم بر سر آن فتنه زد نهیب


لبخند عشق بر لب حوا جوانه زد:

نام تو چیست؟ دلشده ی عاشق و غریب


من آدمم که سیب تو را چیدم از بهشت

 

 

 


نوشته شده در جمعه 92/1/23ساعت 5:39 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک