سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

 

 

خمیازه می کشم وَ پُکی می زنی مرا

چون حلقه های منبسط دود در هوا

ساعت به تیک تاکِ خودش گیر می دهد

این آخرین صدای زمان است تیک تا...

 

آوار من به روی تو ای ماجرای من

ای پیکرت به ریزش آوارها بلا

 

اول به نام نامی ِ من باد می وزد

آشفته می شوی تو و موهات تا کجا !

تا پنجه های من که ترا چنگ می زنند

تا بوسه های تو که می آید دوتا دوتا

بعداً به نام نامی ِ تو مست می شوم

آغوش می شوم تن ِ از تاک چیده را

دورت تنیده می شوم و رشد می کنی

با من پری ِ کوچک عریان آبها

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 91/12/2ساعت 7:7 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک