زمزمه های یک شب سی ساله
فضای خانه که از خنده های ما گرم است دوباره "دیده امت"، زُل بزن به چشمانی بگو دو مرتبه این را که: "دوستت دارم" بیا گناه کنیم عشق را ... نترس خدا من و تو اهل بهشتیم اگرچه می گویند به من نگاه کنی، شعر تازه می گویم
چه عاشقانه نفس می کشم! هوا گرم است
که از حرارت "من دیده ام ترا" گرم است
دلم هنوز به این جمله ی شما گرم است
هزار مشغله دارد، سر خدا گرم است
جهنم از هیجانات ما دو تا گرم است
که در نگاه تو بازار شعرها گرم است
نوشته شده در جمعه 91/11/13ساعت
7:45 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )
قالب : پیچک |