سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

اشک

اشکی که روی گونه ی ما خط کشیده است

خون مقطری ست که رنگش پریده است

هر اشک ما چکیده ی صدها شکایت است

امشب ببین چقدر شکایت چکیده است

قلب من و تو گنبد سرخی است که در آن

روح رحیم حضرت عشق آرمیده است

مقرون به صرفه نیست که عاشق شویم چون

دوران اوج عشق به پایان رسیده است

اینجا مشخص است که گنجشک چند بار

از لانه اش بدون مجوز پریده است

حتی مشخص است که کجا و چگونه شمع

پروانه را شبانه به آتش کشیده  است

در شهر ما بهار پر از گل رباعی است

پاییز مثنوی ست زمستان قصیده است

من شاعر  قصیده ام اما دو خط کج

با پنبه ای سر سخنم را بریده است

طبق مقررات غزل گفته ام ولی

 حرفی غریبه بین حروفم  خزیده است

شاعر پس از تحمل تبعید در وطن

بنیانگذار دولت قدرت ندیده است


نوشته شده در جمعه 91/11/13ساعت 7:42 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک