سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

تو هی سکوت می کنی از ماجرا چه می دانی

از قصه های پر غم این چشم های بارانی


دیشب دو باره فال گرفتم برایتان اما

این قصه های مسخره این فال های فنجانی


کی هی طلوع می کند آقا دوباره این قصه

این روزهای غم زده این اشک های پنهانی


طعم کثیف خودش را به زندگی داده

از تو غروب قصه از این روز های پایانی


جز تو نمی شود اینجا به دستها گل داد

وقتی هنوز قلب مرا غم گرفته... می دانی

 

 

 


نوشته شده در سه شنبه 91/10/19ساعت 4:19 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک