سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

اگر سفر بروی بی خبر، زبانم لال
بمانده آهِ دلم پشت در،زبانم لال


هزار سال گذشت از قرار دیدنمان
تو رفته ای که نیایی مگر؟ زبانم لال


مگر نه اینکه تو خورشید آسمان منی
چگونه شبم بی تو شد سحر؟ زبانم لال


هنوز مانده بفهمم تو شاعرم کردی
نگفتم از تو، از این بیشتر؟ زبانم لال


بگو که دل بکنم از تمام آدم ها
نگو فقط ز تو، تو یک نفر، زبانم لال


زده ست چوب حراج این غزل به احساسم
تو را اگر که نبینم؟ اگر...؟ زبانم لال


نوشته شده در چهارشنبه 91/9/29ساعت 6:58 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک