سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

این چند شنبه هم که بیاید تو نیستی

 بانوی شعرهای زبانزد ! تو نیستی


از آمدن نیامده ای تا خدا شدن

 انگار بین این همه « آمد » تو نیستی


من بی خیال تو که سرآمد که نیستم

 چشم انتظار من که مجسد تو نیستی


من عاشقم قبول ندارم که عاشقم ...

 ...با چشمهای تنگ مردد تو نیستی


حالا که بذل می کنم از دوست داشتن

 از دستهام هر چه بروید تو نیستی


این چند شنبه هم که رسید آنچنان که بود

 بانوی شعرهایم - شاید تو نیستی !


نوشته شده در شنبه 91/9/11ساعت 3:38 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک