سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

خداحافظ

گریه در لحظه ی بدرود فرا موش نکن

ای سفر کرده مرا زود فرا موش نکن

خفتن و قصه ی دیدار نخستین گفتن

شب مهتاب و لب رود فراموش نکن

بوسه ماه که با خط عبور دو نگاه

گرمی خاطر ما بود فرا موش نکن

سر چو بر بالش گلدوز چمن دوز نهی

عاشقی را که نیاسود فرا موش نکن

یاد این لو لی دیوانه که در تنهایی

باد با یاد تو پیمود فراموش نکن

گل داوودی و سرخی که بر آن سینه زدم

زیر باران شب بدرود فرا موش نکن

شا عری را که پس از ترک تو صد بار بهار

حلقه بر در زد و نگشود فرا موش نکن

رفتنت آتشی افروخت که دریا هم سوخت

شیون آیینه در دود فرا موش نکن

شعر اغیار فرا موش کن ای یار ولی

این غزلهای غم آلود فرا موش نکن

 


نوشته شده در دوشنبه 91/6/20ساعت 6:32 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک