زمزمه های یک شب سی ساله
به کبوتربگو قفس یعنی...
پربکش.مرگ زودرس یعنی...
اینکه درتوبه توی من قفسیست
که منم توی آن قفس یعنی...
ما فقط چندروزمیرقصیم
توی جامی شراب گس یعنی
زندگی
چیز قابل عرضیست
مرگ در طول یک هوس!یعنی زندگی کردنِ شبیهِ همه
مردنِ مثل هیچکس یعنی ...
(آب میبلعدت ومیبخشی زندگی را به خارو خس یعنی...)
2
تو درختی تناوری اما
با تبر میشوی هرس یعنی...
3
من وتو هردوخورده ازپشتیم
مشترک بودن دو حس
یعنی
اینکه شیرینی و جهان مگسیست
اینکه ما رامکیده پس یعنی باید از این عقاب کش بپریم
تابه دنیای بیمگس یعنی...
4
با طنابی که بر گلو داریم
صحبت از راه پیش و پس
یعنی که اجل هردو سو معلق توست
وبه فریاد من برس یعنی...
5
روی این چارپایه فهمیدم
اینکه پا میکشد نفس یعنی...
6
...وتو جاری شدی به ذهن خزر
من شدم کوششی عبث یعنی تیر آرش به سینهی من خورد
پل فرو ریخت که( ارس) یعنی...
7
این کبوتر چه عاشقانه پرید
جسدی گوشهی قفس یعنی
قالب : پیچک |