سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

من دست شسته ام ز غرورم برای تو
افتاده ام چو قطره شبنم به پای تو


ای نارفیق و با همه من غریبه تر
با من بمان: غریبه درد آشنای تو


زین روز های خسته ملولم بیا ببین
این دل چگونه میشکند زیر پای تو


گفتی تو هم شکسته دلت مثل من ولی
باور نمیکند دلم این ادعای تو


گفتی صبور باش صبورم ولی چه سود
عمری منم و حسرت یک دم وفای تو


میبخشمت برو به دلم پشت کن برو
بخشید دل تو را به گذشت از خطای تو


یک روز می رسد که ببینی میان ما
یک فاصله است و چشم تری از جفای تو


من میروم شبی و تو می مانی و همین
مشتی غزل و روح من آنشب رهای تو


شاید دوباره تر شود این گونه ها ز اشک
از حسرت تو بغض تو شاید جفای تو


یک شب به عشق میرسد آخر دلت ولی
آن شب هنوز میتپد این دل برای تو


نوشته شده در شنبه 91/5/28ساعت 7:48 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک