زمزمه های یک شب سی ساله
برو برو که مرد عمل نیستی عزیز دلم چقدر تلخی عسل نیستی عزیز دلم غریبگی نکن اینقدر توی کوچه ی من مگر تو بچه محل نیستی عزیز دلم @@@@@@ میروی تو عاقبت از این خرابه ی کبود می روی مرا ببخش بین اشک و آه و دود می روی کسی که نیست پیش من تو هم برو ولی رفیق چقدر دیر آمدی چقدر زود می روی @@@@@@ خودت باید تو قهری ظاهرا از من جدایی شبیه بچه های ابتدایی نمی آیم سراغت باورم کن خودت رفتی خودت باید بیایی @@@@@@@ گفتی گفتی که استواری و مانند آهنی گفتی همیشه فکر سفر فکر رفتنی اینها همه قبول ولیکن عزیز من یک لحظه صبر کن چقدر حرف می زنی @@@@@@@@ چیزی ندارم آه انگار خوب خوب شده حال تو برو این آسمان برای پر و بال تو برو چیزی ندارم آه به تو پیشکش کنم این آخرین دو بیتی من مال تو برو @@@@@@ گذشته ها تمام شد گذشت آنچه بین ما گذشته است تو آه رفته ای و از خدا خدا گذشته است به یاد داری آن شبی که دستهای کوچکت چه سود ...آه بگذرم آه گذشته ها گذشته است @@@@@ تو هرگز مثل من صادق نبودی برای عشق هم لایق نبودی همان روزی که رفتی گفته بودم که از اول تو هم عاشق نبودی @@@@@@@ بانو کبوتر سیب دریا کوه بانو رها آسیمه سر بشکوه بانو به رسم یادگاری هدیه ی تو هزاران جنگل انبوه بانو @@@@@ بانو2 کبوتر سیب دریا یاس بانو صبور افتاده با احساس بانو دو بیتی های من مهریه ی تو به همراه دلی حساس بانو @@@@@@@@ شبانم هیچ مهتابی نبودند دچار بی تب و تابی نبودند بدون تو برایم هیچ فصلی تمام چیزها آبی نبودند -@@@@@@ مرا از دست دلتنگی رها کن از این شب این شب سنگی رها کن بیا با چشمهای آبی خود جهانم را ز بی رنگی رها کن جهان آکنده از ناباوری بود پر از اندوه بی بال و پری بود اگر چشم تو فانوسی نمی شد تمام چیزها خاکستری بود @@@@@
قالب : پیچک |