سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

بین بچه های شهر گفتگوی کوچه بود
خانه شما درست روبروی کوچه بود


رنگ چشم روشنت بوی وحشی تنت
ای بهار قد بلندرنگ و بوی کوچه بود


ناگهان دلت گرفت رفتی و از ان به بعد
انچه رفت و برنگشت ابروی کوچه بود


مثل دانه در زمین مثل میوه بر درخت
استخوان عشق تو در گلوی کوچه بود


با شروع سبک عشق از هزار سال پیش
این شراب خانگی در سبوی کوچه بود


بعد انکه رفتی و روز ما سیاه شد
گریه چراغها کور سوی کوچه بود


کوچه طفلکی شکست خرد شد خمید مرد
زندگی کنار تو ارزوی کوچه بود
 




نوشته شده در شنبه 91/4/31ساعت 4:49 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک