زمزمه های یک شب سی ساله
راحت بخوابـ ای شهر! ـ آن دیوانه مردهست
در پیلة ابریشمش پروانه مردهست
در تُنگ دیگر شورِ دریا غوطهور نیست
آن ماهی دلتنگ خوشبختانه مردهست
یک عمر زیر پا لگد کردند او را
اکنون که میگیرند روی شانه مردهست
گنجشکها! از شانههایم برنخیزید
روزی درختی زیر این ویرانه مردهست
دیگر نخواهد شد کسی مهمان آتش
آن شمع را خاموش کن، پروانه مردهست
***
نوشته شده در شنبه 91/3/27ساعت
8:6 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )
قالب : پیچک |