سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

تو دیگه مال من نیستی ، ولی چشمام هنوز روته

نفس دارم ولی قلبم ، هنوزم تشنه ی بوته


من اینجا خسته ایستادم ، فقط می بینمت از دور

میشه بازم بیای پیشم؟ ، با اون چشمات بدی دستور !

بگی بسه بمیر دیگه ، بگی تا کی نفس می خوای

بگی خسته م ازت شاعر ، بگی تا کی منو می پای ؟!

منم میگم دلم تنگه ، نمی تونم ازت دور شم

نمی تونم تو که هستی ، نبینه چشمم و کور شم

بگم صد باره سعی کردم ، ولی جادوی چشماته

میشم عاشق تر از هر روز ، هنوزم دل توی دستاته

توو این تاریکی چشمات ، هزار سال گم و گورم

انگار وقتی یه روز نیستی ، هزار سال ازت دورم

نمیشه کُشت این احساسو ، رو قلبم تو نزار پاتو

بیا یک بار به جای من ، ببین جادوی چشماتو



نوشته شده در چهارشنبه 90/12/24ساعت 2:58 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک