زمزمه های یک شب سی ساله
نگاهتون چه آشناس اگه بپرسین از دلم می گم گرفتار شماس حواستون جای دیگس خیالتون اینجا که نیست پیش یه رسوای دیگس عطر نفس های شماس اگه که قابل بدو نین خونه ی دل جای شماس دلی که دلدار شماس کاش می دونستم اون کیه که این روزا یار شماس که توی رؤیای شماس این روزگار بی وفاس تو خلوت شبونه ام خالی فقط جای شماس نقش دو چشمای شماس
تو چشمتون چه قصه ها
نگاهتون پیش منه
نفس نفس تو سینه ام
می میرم از حسادت
خوشا به حال اون کسی
شما گناهی ندارین
تو جام می تموم شب
نوشته شده در یکشنبه 91/2/17ساعت
2:40 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )
قالب : پیچک |