زمزمه های یک شب سی ساله
اگرچه جای دل دریای خون در سینه دارم ولی در عشق تو دریایی از دل کم می آرم اگرچه روبروئی مثل آئینه با من ولی چشمام بسم نیست برای سیر دیدن نه یک دل نه هزار دل همه دلهای عالم همه دلها رو میخوام که عاشق تو باشم توئی شعر مجسم تو باغ قصه از تو سحر گل کرده شبنم تو چشمات خواب مخمل شراب ناب شیراز هزار میخونه آواز هزارو یک شب راز میخوام تو رو ببینم نه یک بار نه صد بار به تعداد نفسهام برای دیدن تو نه یک چشم نه صد چشم همه چشما رو میخوام تو رو باید مثل گل نوازش کرد و بوئید تو رو باید مثل ماه رو قله ها نگاه کرد با هرچی لب تو دنیاست تو رو باید صدا کرد نه یک بار نه صد بار به تعداد نفسهام برای دیدن تو نه یک چشم نه صد چشم همه چشما رو میخوام
توئی عاشق تر از عشق
با هرچی چشم تو دنیاست فقط باید تو رو دید
میخوام تو رو ببینم
قالب : پیچک |