زمزمه های یک شب سی ساله
خونه
تو هرجایی که باشی خونه اونجاست
بذار یک لحظه این رویای ما شه
برای دیدنت سقفی ندارم
بذار این چن تا دیوارم نباشه
چه فرقی داره این که زیر این سقف
شبا میتابه ماه یا چراغه
کسی از ما که دنیا خونه مونه
نمی پرسه جهان چن تا اتاقه
توی این خونه یک آرامشی هست
که من حس میکنم با هردومونه
همونی که شب از هرجای دنیا
منو میتونه برگردونه خونه
من از این خونه هرجایی که میرم
نمی تونم تو رو یادم نیارم
چه قد خوبه دلت آشوبه بی من
من این دل شورهها رو دوست دارم
بذار رو هرچی دیواره تو خونه
به غیر از پنجره چیزی نباشه
کنار من بمون دلگرمِ من باش
بذار دود از سر این خونه پا شه
توی این خونه یک آرامشی هست
که من حس میکنم با هردومونه
همونی که شب از هرجای دنیا
منو میتونه برگردونه خونه
قالب : پیچک |