زمزمه های یک شب سی ساله
من همینم » رو به این حصار تردید و سکوت رو به این دو راهی همیشگی سرنوشتم توی دستای کی بود به کدوم سمت مسیر زندگی رو به این آینه ی قدی تو اتاق کنار ساز و ترانه میشینم همه گفتن زندگیت هدر میره زندگیم همینه و من همینم تازه دارم به خودم خو میکنم عاشقانه به شما رو میکنم سرنوشتمو تو دستام میگیرم میشکنم طلسمو جادو میکنم تازه دارم به خودم خو میکنم اگه صحنه واسه من جایی نداشت تو دلم ضیافت ترانه بود لای برگای کتاب مدرسه جای مشق شعرای عاشقانه بود اینهمه ترانه ی قدیمی و اینهمه صدایی که نمیرسه واسه این ستارههای گمشده دل هر ترانه ای دلواپسه روبروم آینده ی نورو صدا جاده رو باید تا انتها برم برم و به آرزوهام برسم آبروم و پیش آینه بخرم تازه دارم به خودم خو میکنم عاشقانه به شما رو میکنم سرنوشتمو تو دستام میگیرم میشکنم طلسمو جادو میکنم تازه دارم به خودم خو میکنم
قالب : پیچک |