زمزمه های یک شب سی ساله
بر بالشی از خاطره بگذار سرت را شاید که فراموش کنی دور و برت را سرچشمه ی معصوم ترین رود جهانی ای کاش خدا پاک کند چشم ترت را گنجشک من ، آهسته به پرواز بیاندیش تا باد پریشان نکند بال و پرت را من ماهی دلتنگ و تو ماه لب دریا
نوشته شده در شنبه 92/9/23ساعت
6:5 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )
قالب : پیچک |