زمزمه های یک شب سی ساله

از تو مبادا دمی نگاه بچرخد 


خواه نچرخد زمانه ، خواه بچرخد


آن چه نچرخیده روزگار من و توست


کاش بچرخد – ولو سیاه – بچرخد


خانه چه تنهاست ، با خیال تو ای کاش


پاشنه ی در به اشتباه بچرخد


خانه چه تشنه ست ، در هوای تو ای کاش

چرخ دمی بر دهان چاه بچرخد


ماه بدون تو اشتباه بزرگی ست


کاش تو باشی و با تو ماه بچرخد


روز بیاید بدون تو که چه؟ ای کاش


مرکب او در میان راه بچرخد


حرف زدن با تو گفته اند گناه است


زندگی ام کاش با گناه بچرخد

 

 


نوشته شده در یکشنبه 92/9/17ساعت 5:20 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک