زمزمه های یک شب سی ساله

رفتنت آغاز ویرانی‌‌ست حرفش را نزن
ابتدای یک پریشانی‌‌ست حرفش را نزن
گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو
چشم‌هایم بی‌‌تو بارانی‌‌ست حرفش را نزن
آرزو داری که دیگر برنگردم پیش تو
راه من با این‌که طولانی‌‌ست حرفش را نزن
دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا
دل شکستن کار آسانی‌‌ست حرفش را نزن
عهد بستی با نگاه خسته‌ای محرم شوی
گر نگاه خستة ما نیست حرفش را نزن
خورده‌ای سوگند روزی عهد خود را بشکنی
این شکستن نامسلمانی‌‌ست حرفش را نزن
خواستم دنیا بفهمد عاشقم، گفتی به من
عشق ما یک عشق پنهانی‌‌ست حرفش را نزن
عالمان فتوی به تحریم نگاهت داده‌اند
عمر این تحریم‌ها آنی‌‌ست حرفش را نزن
حرف رفتن می‌زنی وقتی که محتاج توأم
رفتنت آغاز ویرانی‌‌ست حرفش را نزن


نوشته شده در شنبه 91/2/16ساعت 2:17 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک