سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

باز آمدم شکسته و خالی، مرا بخوان
ای آخرین صدای خیالی مرا بخوان
اینک من و به چشمه ظلمت رسیدگان
باز ای شهود صبح جلالی مرا بخوان
تا باغ آسمان، پری بیکرانه‌ها
زین تنگنای بی پر و بالی مرا بخوان
حیران میان سایه و صورت نشسته‌ام
از آن‌سوی جهان مثالی مرا بخوان
من نیز می‌روم ولی ای فرصت مدام
برگرد و در نگاه اهالی مرا بخوان
بازآفرین خاطره‌های فناشده
در نقش کوزه‌های سفالی مرا بخوان
در سایه حضور درختان مرا بجوی
از عمق باغهای خیالی مرا بخوان
با ضربه های ممتد خود روی بامها
باران عاشق متوالی! مرا بخوان


نوشته شده در شنبه 91/2/16ساعت 2:14 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک