زمزمه های یک شب سی ساله
دیوار مست و پنجره مست و اتاق مست .... این چندمین شب است که خوابم نبرده است ؟! رویای تو ، مقابل من ؛ گیج و خط خطی در جیغ جیغ گردش خفاش های پست رویای «من» مقابل «تو» ، تو که نیستی دکتر بلند شد و مرا روی تخت بست دارم یواش ...واش...که از هوش می...ر...ر... پیچیده توی جمجمه ام هی صدای دست هی دست دست می کنی و من که مرده ام آن کس که نیست ، خسته شده از هر آنچه هست من از ...کمک! همیشه ...کمک ! .... خسته تر .... کمک ! مادر یواش آمد و پهلوی من نشست ! « با احتیاط حمل شود چون شکستنی ... » یکهو جیرینگ بغض کسی در گلو شکست
نوشته شده در سه شنبه 92/7/23ساعت
8:21 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )
قالب : پیچک |