زمزمه های یک شب سی ساله

 

یک جمله می گویم که استثنا ندارد
دیگر کسی در قلب سردم جا ندارد


بعد از رسیدن عاقبت فهمید مجنون
آنچه که او میخواسته لیلا ندارد


لا لا بخوان ای کودک قلبم ، لالالا
آنچه که میخواهی از این دنیا ندارد


آرام می پوسم در این غربت ولیکن
اینهابرای قلب تو معنا ندارد


گفتی که شاید باز فردا ،آه آقا!
این روزهای شب زده فردا ندارد


این شعر من را گفت، نه من شعر را،چون
دنیام ترکیبی است از «من» با «ندارد».



نوشته شده در شنبه 92/2/21ساعت 7:37 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک