زمزمه های یک شب سی ساله
خشت اوّل، حدیث با هم بودن
خشت آخر، دو دوست با هم دشمن
تصویر تو خشت خام بارانزدهایست
در سینة دیوار ترک خوردة من
2
هرلحظه، دم از نفاق باهم بزنند
یا حرفی از این سیاق باهم بزنند
یک بار نشد عقربههای ساعت
یک دور به اتّفاق با هم بزنند!
نوشته شده در شنبه 91/2/16ساعت
2:8 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )
قالب : پیچک |