زمزمه های یک شب سی ساله
کودکانه برویم از سر بازار ، که قلک بخریم جمع کن پول خود ت را که عروسک بخریم دخترم تا سر پل باش که خندان برویم تا برای تو عزیز دلم اردک بخریم جوجه رنگی طرف خانه ی ما آوردند چه قشنگ است دوتاخوشگل و زیرک بخریم و دو تا دفتر نقاشی و یک جعبه مداد تا سر ساعت برنامه ی کو دک بخریم و بگرد یم در این شهر، در این آبادی بادبادک، تنبک ، سوتک و عینک بخریم برویم از سر بازارچه با تنگ بلور تا برای تو دو تا ماهی کوچک بخریم شهر را زیر و زبر می کنم امروز بیا تا که یک خرس ویک گربه هم اینک بخریم و به دکان سر کوچه ی خود سر بزنیم و سپس از سر احساس لواشک بخریم و بیا باغچه را آب بپاشیم سحر همچنین تخم گل سوسن و میخک بخریم بشکن قلک خود را و بیا با شادی سکه ها را بشماریم و عروسک بخریم
قالب : پیچک |