زمزمه های یک شب سی ساله

 

باران گرفته ام به هوای شکفتنت

جاری در امتداد ترک خورد? تنت

با اشکهای حلقه شده پای گونه هات

با دستهای حلقه شده دور گردنت

من متهم به رابطه با واژ? توام

مظنون به دستکاری گلهای دامنت

این گرگ و میش وقت طلوع است یا غروب

در چشم های نیلی مایل به روشنت؟


نوشته شده در جمعه 91/2/8ساعت 2:58 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک