زمزمه های یک شب سی ساله

 

یه روزی


اگه آسمون گرفته

اگه خورشید پشت ابراس

اگه گریه سهم امروز

اگه تردید رنگ فرداس

اگه عشق تو دلا مرده

اگه برقی تو چشا نیس

اگه تو سکوتِ کش دار

کسی تو فکر صدا نیس

اگه یک نفس رهایی

جرم هر روز ستارس

اگه بوسیدن گلها

ترس و تهدید دوبارس

یه روزی که خیلی دور نیست

میشه نوبت پریدن

صف به صف قناری میشیم

برای ستاره چیدن

یه روزی دوباره خورشید

رد میشه از بغض ابرا

دوباره بوسه و لبخند

میشه سرگرمیِ دنیا

شعله ی بی وقفه ی عشق

میزنه رو تن ظلمت

تو همین روزای تو راه

میشکنه شیشه ی وحشت

یه روزی که خیلی دور نیست

میرسه فصل شکفتن

بی هراس از شب و تکرار

از حضور خنده گفتن

میشه فردای من و تو

لب به لب شعر رسیدن

رو تن دیوار کهنه

نقش آزادی کشیدن


نوشته شده در سه شنبه 91/2/5ساعت 3:51 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک