زمزمه های یک شب سی ساله

 

-هر بار عزمی داشتم چیزی مرا ...

با هر بهانه در غزلهایم تو را تکرار خواهم کرد

با زنگ نامت این سکوت آباد را آبادخواهم کرد


نام تو را تا بام دیوار بلند شهر خوام برد

ز آنجا تو را بر خواب این خوشباوران آوار خواهم کرد


هر بار عزمی داشتم چیزی مرا از کار وا می داشت

اما قسم بر نام تو ان کار را این بار خواهم کرد


دیگر ندارم طاقت دلتنگی دور از تو بودن را

آری همین فردا همین فردا تو را دیدار خواهم کرد


هر جا که باشی در محاق ابرها و دره ها حتی

تا دیدنت هر راه ناهموار را هموار خواهم کرد


یکبار دیگر در تو ای آیینه ی باور نما خود را

می یابم و این خویش در تسلیم را انکار خواهم کرد


 

 


نوشته شده در دوشنبه 91/10/11ساعت 6:43 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک