زمزمه های یک شب سی ساله
هی ! شاعری که آینه قاب ات گرفته است با من بگو دل ات به چه بابت گرفته است ؟ جرم ات چه بوده است که این سال های دور حسی شبیه رنج و عذاب ات گرفته است آرام بخش چشم کدامین پریش موی تاثیر کرده است که خواب ات گرفته است ؟ مثل انار در جریان بودی و ... همین ! دست کدام حور از آب ات گرفته است ؟ زهری که روزگار به ما داد نوش جان ! هی روزگار تیره ! شراب ات گرفته است ای شاعر مغازله ها ! بی خیال شو ! خودکار تازه غسل جنابت گرفته است
نوشته شده در دوشنبه 91/10/11ساعت
6:41 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )
قالب : پیچک |