زمزمه های یک شب سی ساله
-مسافر کو برق چشمهای شما کو محبتی از گرد راه آمده ام نا سلامتی کو پس کجاست آنکه بگوید خوش آمدی کو پس کجاست گرمی دست رفاقتی یک لقمه مهربانی و یک کاسه عشق کو کو سفره ی سخاوت دلهای پاپتی من نیز با زبان شما حرف می زنم لعنت به این سکوت غم انگیز لعنتی من سایه ام برادر همسایه ی شما ست نفرین به آنکسی که به من گفت غربتی باز این منم نیامده در حال بازگشت دیگر برای ماندن من نیست رغبتی
نوشته شده در جمعه 91/7/7ساعت
6:5 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )
قالب : پیچک |