زمزمه های یک شب سی ساله
گفتید که یک بازی سادهی ریاضی است
این خیانت است که درباره من شایعه دارید
این که هر لحظه بگویید با دل من فاصله دارید
آخر این بازی تقدیر دگر چیست بگو
نکند با بازی تقدیر شما رابطه دارید؟
هر بار که من دایره بودم گفتید شما قاعده دارید؟
لعنت به ریاضی...لعنت به تمام احتمالات...
این بار که من قائمه دارم..شما دایره دارید
خواب دیدم که به فکر یک جنگ و یک توطئه هستید
گفتید که ملاعمر و بمب اتم و القاعده دارید
نه..نه... این بهانه ها و نقشه ها ..دست شما روشده
گرحمله خوراکتان است عجب ذائقه دارید
این واژه های جنگی در قافیه.... قافیه های غزلم بود
این بار دگر حرف دلم هست<شما عاطفه دارید>
نوشته شده در سه شنبه 91/4/20ساعت
3:59 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )
قالب : پیچک |