زمزمه های یک شب سی ساله
شنیده ام که تو عکس شکسته می کشی با رنگ اگر حقیقت است بیا من شکسته ام بی سنگ و تلخ و تلخ و تکیده ولی کمی پر رنگ
مرا تو ساده بکش با تمام سادگی ام
مرا به رنگ روشن صد التماس تیره بکش
کنار کوچه بن بست و خالی از آهنگ
اگر تو معنی پرپر زدن ندانستی
پرنده ای بکش و یک قفس ولی دل تنگ
قرار هر دوی ما بر مدار ماندن بود
ببین که بی قرار توام هنوز بی نیرنگ
مرا تو خسته بکش، پاره کن شکسته بکش
شکسته از دل سنگی و خسته از دل تنگ
قالب : پیچک |