زمزمه های یک شب سی ساله
چگونه یاد تورا بی ترانه بنشینم شکسته پشت دلم را سکوت سنگینم نشسته توی گلو فایزی که می خواهد غزل غزل بدهد شروه شروه تسکینم ورق ورق همه ی با تو بودنم ها را به روی طاقچه خاطرات می چینم کنار سفره باز دلم تورا مثل نمک خوری که نمکدان شکسته می بینم نشسته بود به پایت دل من اما نیست صداقتی که به پایش دوباره بنشینم میان قاب صدا ماندگار خواهد شد درون ذهن تو تصویر شعر غمگینم
نوشته شده در جمعه 91/4/9ساعت
7:44 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )
قالب : پیچک |