سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

 

 

گلی ترقی

 

توی دریا بر آبادی نور

پشت کوهای بلند یه جای دور

یه پری آتیش پاره قد نخود

دس به کمر سر تق و قد

یه خوشگلک گوله نمک

همش پی دوز و کلک

تپل مپل نون بر بری

دستاش کثیف و جوهری

دمش هوا سرش فکل

یه دختر حسابی خل

ته تغاری بچه ننه

انگار طلبکار از همه

قهر و حسود

کنج خونه ش نشسته بود

صب که می شد به فکر جنگ

 

 

با تیر کمون و قلوه سنگ

دنبال ماهیا می کرد

چشاشونو سیاه می کرد

پر می کشید مثل خروس

میزد تو فرق اختاپوس

می گفت که دریایی را که

یه جوب خشک و باریکه

حوصله ام سر آومده

کفرم دیگه در آومده

نه کافه ای مغازه ای

نه اتفاق تازه ای

همه کچل همه خواب

گندیده توی مرداب

یه مشت نهنگو و ماهی

پوسیده تو سیا هی

تو این دیار مرده

دنیای آب برده

شدم یه ماهی دودی

نفله می شم به زودی

 


نوشته شده در جمعه 91/3/12ساعت 4:24 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک