زمزمه های یک شب سی ساله
برای آموزگارم دخترم توی دستهایت چیست توی دستان من گل میناست آری این را که خوب می دانم مثل دنیای ساده ات زیباست از کجا چیده ای تو آنها را از دل دشتهای رنگا رنگ از لب چشمه های پاک و تمیز از ته بیشه های سبز و قشنگ آه می آیم از سپیده ی صبح از برایش چه رنجها بردی خوب اما بگو که آنها را از برای که هدیه آوردی رنج من پیش رنجهای شما مثل یک قطره است و مثل یک دریاست آری،آری معلم خوبم این گل تازه هدیه ای به شماست
نوشته شده در جمعه 91/3/12ساعت
4:23 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )
قالب : پیچک |