زمزمه های یک شب سی ساله
امیر عاملی آرزو همه ساعت دارند و همه ساعتها بی خیال غم و اندوه من و ماست چرا من که بیزارم از این ثانیه ها –ساعتها که فقط وقت نگهدار غم ما و شماست راستی ساعتی بی غم ساعت بودن چه صفایی دارد -کویر در غربتم چنانکه گل سرخ در کویر در سایه سار خلوت یک شاخه ی نجیب لب تشنه ی کرامت باران چشم تو تا من ببار ابر همیشه همیشه ابر
نوشته شده در یکشنبه 91/3/7ساعت
7:16 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )
قالب : پیچک |