زمزمه های یک شب سی ساله

 

فریبا اجدادی

عشق می آید باز

شاخه ی بید کهن

غنچه ی ذهن مرا دید و ربود

جریان داد آن را

به زمینی که فلق

داشت می رفت از آن

و من از شبنم یاس

گونه هایم را آبی کردم

وخریدم لچکی جنسش باد

تا ببندم روی این موی خجول

و ببینم آیا

عشق می آید باز؟

2-سفر

ابری به روی زمین قدم زد و

آبشار به دوش آهی نیافت و ای

باید به خانه اش سفر کنم

آیا حریر یاد به وصله های صبوریم

در باز می کند؟

 


نوشته شده در یکشنبه 91/3/7ساعت 7:15 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک