زمزمه های یک شب سی ساله
هدیه سمیه احمدی هدیه ای برای تو وقتی تو بیایی بی آنکه در لحظه های بی کسی گم شوم از دستهای مهربانت می خواهم زندگی را برایم معنا کند من تکه ای از آسمان خدا تکه ای از آیینه و دلی پر از عشق و گوشه ای از انتظارهایم را به کسی هدیه خواهم کرد که جمعه های من و آسمان بغض هایمان را پشت پنجره ی تنهایی برایش می شکنیم
من آوازم حسینعلی مکوندی می خوانم برای کودکی که در خواب می خندد و هرگز مادرش را ندیده است می خوانم برای گیاهی که با باد بازی می کند من برای پرنده ی غمگینی می خوانم که بال جفتش خونین است و با آوازم به باغ افتادن شاخه درختی را تسلیت می گویم من وقتی برکه خشکیده ای را می بینم دلم می خواهد غمگین ترین سرود را بخوانم و به همه ی پرنده ها تسلیت بگویم دلم می خواهد دنیا پر از آواز بچه ها باشد آواز شادی و بی غصه
قالب : پیچک |