زمزمه های یک شب سی ساله
به عشق دیدنت من دیوونه نشستم روی پله های خونه امیدوارم تا وقتی بر می گردی نفس کشیدنو یادم بمونه تو خونه وقتی دلتنگ تو می شم سراغ عکسای قدیمی می رم یکی یکی می بوسم عکسامونو تو رو می بینمت اتیش می گیرم صبوری کردم این سالا که رفتی شاید برم دیگه حالا که رفتی چه قولاییی که دادی عاشقونه چه حرفاییی.................... ............................................................................................. تا فرصت هنوزم هست بر گرد به خودت بر گرد نو شو که این تکرار از تو تو رو دورت کرد بسه اگه تا امروز تکرار تو رو داد بر باد فردا رو بساز از نو دیروز و ببر از یاد تو لحظه ی تکرا ری ت تنها خودتی همرات حسرت شده یارتو ای کاش همه ی حرفات با غصه نشو همدم سنت شکن خود باش ازاد ترین فردی وقتی که نگی ای کاش ........................................................................................................ کم کم واسه ترانه هات واسه تموم لحظه هات به فکر قافیه های تازه باشی بد نیست پس می کشم پامو از این مثلث قلب تو راه قلبمو بلد نیست ...................................................................................................... در شهر ما بی اعتباری میی فروشند عشاق عشق احتکاری می فروشند وقتی که معیاری برای خوب و بد نیست گنجشک را جای قناری می فروشند
قالب : پیچک |